تاریکی درخشان

شکافت تاریکی، بدون زمان، بدون مکان...

تاریکی درخشان

شکافت تاریکی، بدون زمان، بدون مکان...

طبقه بندی موضوعی
پروژه اویلر

۱ مطلب در مرداد ۱۳۹۰ ثبت شده است

سبک، روان، جاری...

بیدار شدی تا شاید از تو صحنه محو شی

بام بودی تا آخر از تو دره پرت شی

اروم اروم اروم...

رفتم با باد و بارون

پس بخند مصنوعی، حتا اگه هست زوری

اره با من...

اره با من...

همرنگ من بودی

اروم و سرد بودی

با یه باور ...

با تو خاطره مو داشتم

صحنه هارو کاشتم

حتا وقتی دوستات، بد مارو خواستن...

ساعت هامونو میشکونیم

سرعت نورو میدونیم

میشکونیم کهکشون فاصله بین مارو...

طلوع ما غروب ما شد

خواب نمون ارزومون دروغه پاشو

رابطه رو جویدیم تا مولکولاشو

چیز جدیدی نمیاد تو روز ما، تو

بخند مصنوعی

وانمود کن مست بودی

حتا اگه هست زوری

همرنگ من بودی

آروم و سرد بودی

با یه باور...

با تو خاطره مو داشتم

صحنه هارو کاشتم

حتا وقتی دوستات، بد مارو خواستن...

دنیا هارو ساختم

ادما رو باختم


حتا وقتی رفتی

رد پاتو خواستم...